دلم خیلی گرفته و در حال بدتر شدنه تا بهتر شدن دلشوره و دلتنگی دستانشان را دور گلویم میفشارند اشک داخل چشمانم حلقه میزند اما حمله نمیکند سرازیر نمیشود.
فکرهای منفی اماده باش در صف حمله به ذهنم ایستاده اند. پس کی تمام میشود این درد ؟ پس کی تمام میشود این کابوس؟ پس کی تمام میشود این زندمانی؟
کاش کمی جرات کمی شجاعت کمی جسارت میداشتم انوقت تمامش میکردم پایان میدادم به تمام همه چیزی که در این نیستی هستی وجود دارد . انوقت دور خودم را یک خط قرمز پر رنگ میکشیدم تا دنیا از من فاصله بگیرد روحم به پرواز دراید و چشمانم برای همیشه بسته شود و خاطرم اسوده شود دلم ارام بگیر و ذهنم قرار بگیرد.
خدمت در موکب...برچسب : نویسنده : filmproduzieven بازدید : 228